13

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

من اینگونه متوجه شده ام، آدم ها هر کدام می توانند خصلت های درونی ما را به یادمان بیاورند.. بعضی ها غرور.. بعضی ها شادی بعضی راحت طلبی و سهل انگاری.. چون هر کس دارای خصلتی پررنگ تر هست.

بسته به اینکه من نوعی با این خصلت درونی خودم چگونه روبرو شده ام با آن آدم بیرونی هم نوعی واکنش متناسب با آن نشان می دهیم.

من این قانون را لااقل در مورد خود قبول دارم.

دوست تازه وارد ما دختر با عزت نفس و مغروری است.. من همیشه غرورم را خوب نتوانستم بپذیرم و به نوعی یاد گرفتم که انسان خوب یعنی تواضع مطلق.. بسیار برداشت نابجا..

و این تواضع اتفاقا به معنی یک حس سرکوب شده در وجود من که آزادی واقعی را برمن محدود ساخت. افراد مغرور را هم خودبخود دفع می کردم.. و مسلما برای آنان نیز جذابیتی نداشتم. و شاید فکر میکردند چه دختر مغروری هستم.. در مقابل آنان.. نه اینگونه نبود فقط چیزی که هست..من غرور را در خود تشخیص داده بودم ولی توان پذیرش و بکارگیری آن را در خودم آزمایش نکرده بودم.. باآن از در آشتی هیچ گاه  وارد نشده بودم. خلاصه اینکه من هم سعی کردم بدانم که دختر بیچاره گناهی ندارد. من می دیدم که او با دیگران خوب هست. او هم می دید که من با دیگران راحتم.. فکرش را هم نمی کردم..ناگهان پشت سرم ایستاد و با من حرف زد.. برگشتم دیدم بالای سرم ایستاده اند .. میگفت میخواهم استراحت کنم.. آیا ممکن هست شما که بیداری مرا در فلان وقت مشخص بیدار کنی؟ و من هم با چشمانی گرد و غافلگیر او را می نگریستم وبعد با دقت و احتیاط گفتم بله.. .. کمی  فاصله گرفته بود که گفتم : حتما.

من فهمیدم که ما آدمها دو روی سکه هستیم.. در ارتباطاتمان.. با هم تکمیل میشویم. یادمان باشد اگر با کسی نتوانستیم خوب ارتباط برقرار بکنیم.. باید همان خصلتی که در ایشان میشناسیم را در وجود خودمان دریابیم و نوازشش کنیم و حل و فصلش کنیم. گره ها همه در درون خودمان حل خواهد شد.

یک عشق آسمانی...
ما را در سایت یک عشق آسمانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hayohooy بازدید : 257 تاريخ : چهارشنبه 2 اسفند 1396 ساعت: 19:38